انواع افغان زدگی / پشتون زدگی
نوشته: دکتر م باختریان
در پاره پیشین از خردورزی های پارسی زبانانه، پشتون زدگی شرح داده شد، ویژگی های عمده آن نیز توضیح داده شد. در این پارهای از خردورزی های پارسی زبانانه انواع پشتونزدگی/ افغانزدگی را شرح می کنیم.
۱. افغانزدگی اسطورهای : یک بخشی از ذهن انسان به موضوعات انتزاعی اختصاص دارد. انسان هر قدر مادی اندیش نیز باشد، از اسطوره ها رهایی ندارد و با اسطوره ها هویت خویشتن را می سازد.
پشتون زدگی اسطورهای این است که ذهنت مملو از اسطورههای جعلی پشتونی یا افغانی باشد. مانند امیر کرور، میرویس نیکه، احمدشاه بابا و …. و با این اسطوره ها برایت هویت اسطورهای ذهنی بسازی.
۲. پشتونزدگی تاریخی: انسان یگانه موجود تاریخی جهان است. انسان بدون تاریخ وجود ندارد . انسان می تواند تاریخ مسخ شده داشته باشد. افغانزدگی تاریخی در واقع مسخ تاریخ واقعی سرزمین باختریان/ خراسان است. اگر به این باور باشی که یونانی ها به “افغانستان” تجاوز کرده بودند. عرب ها بر ” افغانستان” تجاوز کرده بودند. امام ابوحنیفه “افغان” بود (در کتابی که در زمان اشرف غنی از طریق وزارت ارشاد و اوقاف نشر شده بود، امام ابوحنیفه را افغان معرفی کرده است). ابومسلم خراسانی افغان بود. باور داشته باشی که پادشاهی احمدخان یا میرویس خان، افتخارات تو است. باورداشته باشی که پادشاهان پشتون خوانده شده به دروغ در هند، جزئی افتخارات توست. یک افغانزده تاریخی هستی و دچار بیماری هویتی بنام پشتونزدگی تاریخی هستی.
۳. افغانزدگی ملی: ملت یک امر مدرن است و متعلق به عصر دولت – ملت. یک ملت به اساس جغرافیای مشخص و قرارداد اجتماعی شکل میگیرد. افغانزدگی ملی این است که احمد خان ابدالی را “احمدشاه بابا” بگویی و از این طریق قبیلهخو شوید و او را موسس “ملت افغان” بدانی، یعنی ملت سازی میهنت را بنام یک خان ظالم و جنایت کار و تباه کننده اقوام بلوچ، تاجیک، اوزبیک و هزاره بدانید.
در حالیکه عصر او عصر رعیت بود و حتی او مفهوم ملت را نشنیده بود و نخوانده بود. پشتونزدگی ملی این است که هویت ملی خود را “افغان” معرفی کنید و خود را “افغانی” بشمارید، حتی اگر خویشتن را “افغانستانی” نیز بشمارید، بازهم یک افغانزده و پشتونزده هستید.
۴. پشتونخویی فرهنگی: فرهنگ داشته های معنوی انسان های یک سرزمین است. هرگاه به عادت ها و عرف های “پشتونوالی” باورمند باشید، شما یک پشتونخوهستید. اگر به “ننگ افغانی” که جاهلانه است، باورمند باشید، یک افغان خو هستید، اگر به “غیرت افغانی” باورمند باشید، یک افغانخو هستید که یک بیماری است. اگر به “جرگه و جرگه بازی و لویه جرگه” به مثابه راه حل باورمند باشید، یک افغانزده فرهنگی و سیاسی هستید.
۵. افغانزدگی جیوپولیتیکی: تمدن ها و فرهنگ ها در جغرافیا های سیاسی رشد می کنند و بالنده می شوند.
اگر به جیوپولیتیک “لر او بر افغانستان یا لوی پشتونستان/ پشتونستان” باورمند باشی، یک بیماری افغانزدگی جیوپولیتیکی دارید. اگر باورمند باشید که از “رود آمو تا رود سند” افغانستان است، مسخ فکری جیوپولیتیکی شده اید.
۶. افغان زدگی نمادین یا نام شناسانه: اسم یا نام اساس فرهنگ سازی است. انسان ها با نام یکدیگر خود را، تاریخ شان را و فرهنگ خود را میشناسند. نام های اصلي و نام های جعلی وجود دارند. نام ها اختصاص به اشیا و اشخاص ویژه دارند. نام ها به ویژه نام هاي جغرافیایی تاریخی هستند و تاریخ تحول خاص خود را دارند. اگر باورمند باشید که نام جعلی “افغانستان” بر جغرافیای باختریان یا خراسان نام زیبنده است، و آن را افتخار و نماد هویت خود بدانید، دچار بیماری افغان زدگی شدهاید.
اگر نام هاي نمادین جعلی مانند پیغله ملالی، نازو انا و … قهرمانان تاریخی شما باشند و به آن ها افتخار کنید، یک پشتونزده نمادین و نام شناسانه هستید. اگر نامت یا تخلص ات “بریالی” یا “توریالی” و یا “افغانزاده” یا “افغانیار” بود، بدانی که دچار افغانزدگی هستید.
۷. افغانزدگی / پشتونزدگی زبانی: زبان هرکس معرف و نمایانگر هویت او میباشد. گویندگان یک زبان نام زبان خود را تعیین می کنند، نه کسانی دیگر. اگربپذیرید که نام زبان ایران و تاجیکستان “فارسی” است و نام زبان ما “دری”، یک افغانزده زبانی هستید. در حالیکه استادان زبان شناس دانشکده زبان فارسی دانشگاه کابل در برابر تمامی فشارها و جعلیات ایستادگی کردند و گفتند نام زبان ما “فارسی دری” است.
افغانزدگی / پشتونزدگی زبانی این است که القاب فرهنگی سیاسی پشتونی را ، القاب و مصطلحات ملی فکر کنید. مانند پوهنتون، پوهنزی ( حتی به حروف الفبایت حرف الفبای پشتورا بیفزایی: پوهنحی)، پوهنیار، پوهنمل، دگر جنرال، تورن جنرال و …
۸. پشتون زدگی / افغان زدگی هنری: هنرزبان نمادین هرملت است. لباس یک بخشی ازهنرنمایی ملتها میباشد. به عنوان مثال اگر بپذیرید که واسکت چرمه دوزی پشتونی یا گند افغانی لباس ملی شما است، یک پشتونزده هنری هستید. رقص بخشی دیگری ازهنرهای ملی است. اگر اتن پشتونی را رقص ملی بدانید، گند افغانی را لباس ملی بدانید. این جنبه هنری پشتونزدگی شما میباشد.
۹. پشتون زدگی زن ستیزانه: زنان رکن اصلی تمدن هستند. زن ستیزی نمونه پستی بدویت است. پشتونخویی زن ستیزانه این است که زن را زندانی خانه و نوکرمردان خانه و متاعی برای خريد و فروش بدانید.
۱۰. افغانزدگی حقوقی تشریعی: اصل فقه تمدنی است، چون درمدینه ایجاد شده است و مدینه یعنی شهر و تمدن یعنی در شهرزیستن . حقوق نیز تنظیم زندگی سیاسی مدنی یک ملت است. پشتون زدگی حقوقی تشریعی این است که پشتونوالی را شریعت و قانون بسازید. به عنوان نمونه برقع / چادری را که پشتون ها از هند آورده اند، حجاب اسلامی بدانی و در حالیکه حجاب قرآنی این نیست، بلکه حجاب قرآنی پوشش فاخر زن مسلمان است، و چادری دربند کردن یک زن و زنان جامعه است.
پشتونزدگی حقوقی تشریعی این است که برای زنان حق تحصیل و کار و سیاست قایل نباشید و او را زندانی خانه و کده/ کوچ و … بدانید.
۱۱. افغانزدگی هویتی: هویت اصیل یعنی احساس تعلق به اصل خویشتن، هویت جعلی یعنی احساس تعلق دروغین و مصنوعی، به هویت دیگران. افغانزدگی و پشتونخویی هویتی این است که قبول کرده باشی پشتون نام هویتی اقوامی که به زبان پشتوسخن میزنند، است و افغان نام هویتی اقوامی که به زبان پشتو سخن نمی زنند، می باشد. به این ترتیب هویت پاره شده جعلی پیدا کنی و بیگانه با تاریخ و فرهنگ تان شوید.
۱۲. افغانزدگی نژادی: نژاد یکی از دروغ های ساخته استعمار کهن و مدرن تاریخ است که رنگ پوست و قیافه ظاهری انسان ها را محور برتری جویی سیاسی ساخته است. پشتونزدگی نژادی بدین معناست که دروغ پشتون ها را قبول کنی که تاجیکان و پشتون ها از نژاد آریایی هستند و به این ترتیب بر اقوام فارسی زبان مانند هزاره و عرب و ترک و … برتری جویی نژادی فاشیستی هتلری داشته باشید، در حالیکه اسطوره های پشتونی به نژاد سامی بنی اسرائیلی یا عربی برمیگردد.
۱۳. پشتونزدگی سیاسی: سیاست یعنی تدبیر امور کشور به وسیله قدرت. سیاست یعنی گرفتن قدرت، افزایش قدرت، نمایش قدرت. افغانزدگی سیاسی این است که پذیرفته باشی که پشتون ها برادر بزرگ هستند، راس قدرت یعنی ریاست جمهوری و تاجداری و پادشاهی از آن آنهاست و باید آن ها قدرت را تقسیم کنند و فارسی زبانان در قاعده هرم قدرت مانند بردگان سیاسی باشند.
پشتونزدگی سیاسی این است که رهبر سیاسیات یک پشتون باشد، ولو چپ اندیش باشی یا راست اندیش یا ملی اندیش.
۱۴. پشتونزدگی روانی/ ذهنی: آزادگی یا بردگی از ذهن انسان شروع می شود. انسان آزاد و مستقل، ذهن آزاد و مستقل دارد، انسان برده، ذهن برده دارد. بیش از یک ونیم قرن فرهنگ سازی پشتونی باعث پشتونزدگی روانی/ ذهنی شده است. افغانزدگی / پشتونزدگی ذهنی/ روانی به این معناست که این فکر بردگی در ذهنت ترسیم شده باشد: ” بدون پشتون ها نمی شود و باید با پشتون ها زیست مشترک سیاسی داشت و بردگی سیاسی آن ها را قبول کرد”.
۱۵. پشتونزدگی راهبردی/ آرمانی/ رویایی: هر ملتی راهبرد های خود را برای حرکت به سوی آرمان ها و رویاهای مشترک ملی خود دارد. پشتون ها در طول صد سال آرمان ها و رویاهای ملی خود را بر ذهن فرزندان اقوام دیگر تحمیل کرده اند. افغانزدگی راهبردی این است که در ذیل راهبرد سیاسی پشتونیسم یعنی پشتون سازی کل سرزمین و حکومت کردن بر همه اقوام سیاست خود را تنظیم کرده باشید. پشتونزدگی / افغانزدگی آرمانی این است که برای آرمان های پشتونستان بزرگ و لوی افغانستان خواب و خیال ببینی و ذهنتان را آماده مبارزه بسازید.
پشتونزدگی / افغانزدگی رؤیایی این است که نتوانی رؤیای مشترک ملی فارسی زبانان را در رویاهای تان ترسیم کنید و چشمان تان را ببندید و آن را تخیل کنید. پشتونزدگی آرمانی آن است که نتوانی آرمان کشور مستقل فارسی زبانان را در سرزمین باختریان به هدف تبدیل کنید. پشتونزدگی راهبردی آن است که نتوانی برای تشکیل کشورمستقل فارسی زبانان واقوام متحد آن برنامهریزی کنید و زندگی سیاسی خود را وقف آن نمایید
خردورزی پارسی زبانانه مجموعه تاملاتی است که برای رؤیای ملی پارسی زبانان می اندیشد.