نگارنده: ع.م.ر

از دیرسال بدین‌سو است که افغان‌ها (پشتون‌ها) همیشه در تلاش تضعیف و ازبین‌بردن بقیه اقوام این مرز و بوم بوده و هستند. یک قبیله کوچک که از کوه پایه‌های سلیمان به شکل کوچی گونه وارد شهر شدن و آرام و پیوسته در پی معامله‌های ننگین برای استقرار حکومت تک‌قومی و فاشیستی خود سیاست‌های رادیکالیسم را اختیار کردند. رهبران پشتون گرگی در پوست میش هستند وآن‌ها بسیار به شکل سامان‌مند باحوصله دقیق پلان شده به‌پیش می‌روند. همان گونه که هویدا است این قوم یکی از اقوام گم‌گشته بنی‌اسرائیل است که به شکل مهاجر در کشورهای پارسیان/ خراسان، پاکستان و هند امروزی به شکل متفرق وجود دارند. وقتی بحث پشتونستان صورت می‌گیرد همه پشتون‌های افغانستان و پاکستان به قول خودشان (لر او بر) می‌شوند و خواهان یک کشور مستقل به نام پشتونستان هستند این موضوع در ذات‌ خود مشکلی ندارد و ما پارسی‌زبانان مشکل با این قضیه نداریم؛ چراکه همان‌طوری که ما به خود حقی را می‌خواهیم برای دیگران نیز آن را حق می‌دانیم.

پارسی‌زبانان و اقوام متحد آنان که ترک‌تباران و دیگر اقوام هستند، گل‌های از یک باغ با نقطه مشترک بنیادی زبان پارسی هستند که همیشه برای شکوفای و آینده سبز این کشور و مردم کوشش‌های شایان کردند، تاریخ ساختند، تمدن غنی از خود بجا گذاشتند، فرهنگ والا به میراث گذاشتند، شعرای فرهیخته داشتند، فیلسوف‌های قدرتمند داشتند، حرف از علم و قلم، از روشنایی و بینایی زده‌اند. ولی برعکس این طرف افغان‌ها (پشتون‌ها) چه دارند؟ به‌جز از جنگ، قتل، غارت، انفجار و انتحار، تاریخ سیاه، قبیله بی‌فرهنگ که به هیچ اصول و ارزش‌های اسلامی و انسانی پابند نبوده و نیستند .

حالا باید واضح بیان کرد که پارسی‌زبانان باآن‌همه سرمایه معنوی باآن‌همه تاریخ درخشان آیا می‌توانند در کنار کسانی باشند که حرف از تفنگ و کشتن و خشونت می‌زنند . (برای من که یک پارسی‌زبان متعهد به ارزش‌های هویتی و فرهنگی خود هستم پاسخ منفی است؛ اما آیا شما من حیث یک پارسی‌زبان هنوز حاضر هستید کنار افغان‌ها/پشتون‌ها زیست باهمی تحت ظلم و ستم داشته باشید؟)

ختم کلام اینکه؛ زیستن کنار قبیله که متوسل به‌زور و شکنجه و استفاده‌جویی از نام اسلام و خدا به نفع قوم قبیله خود می‌کند غیرممکن است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *