چیستی افغانزدگی / پشتونزدگی: زیستن در رویاهای مشترک ملی پشتونها
نوشته: دکتر محمد باختریان
در سرزمین باختریان/خراسان بیشتر از سه سده است که پشتون/افغان ها حاکم شده اند.
آغاز این حاکمیت سال ۱۷۷۴ بود اما تشدید و سراسری شدن آن از سال ۱۸۸۰ ادامه یافت و از سال ۱۹۱۹تبدیل به گفتمان ملت سازی فاشیستی یا تحمیل فرهنگ یک قبیله بر سایر اقوام با برنامه یکسان سازی شد. این برنامه به شکل سیستماتیک برای بیشتر از صد سال تا سال ۱۹۷۸ تداوم یافت .
از ۴۳ سال بدین سو ملت سازی فاشیستی پشتونی/ افغانی به شکست مواجه شد و گسست های فراوان را قبول کرد.
چپیهای خلقی تلاش کردند در چارچوب کمونیسم آن را احیا کنند، اما ناکام ماندند. طالبان در دوره اول تلاش کردند تا در قالب دیوبندیسم پشتونی/ افغانی آن را احیا و تحمیل کنند. افغان ملتی ها خواستند در چارچوب لیبرالیسم آمریکایی آن را احیا و تحمیل کنند، اما جمهوریت سقوط کرد.امروزه دوباره در قالب امارت طالبانی پشتونیسم دیوبندی می خواهد آن را احیا وتحمیل کنند.
گر چه در برنامه یکسان سازی ملت سازی پشتونیستی/افغانیستی، پشتون سازی / افغان سازی دیگر اقوام بالخصوص اقوام فارسی زبان ناکام ماند، ولی توانست فرهنگ پشتونزدگی/ افغانزدگی یا به عبارت دیگر افغانی خویی/پشتونی خویی را ترویج کند و در این راه کاملا پیروز بوده اند.
پرسش اینجاست که افغانزدگی/ پشتونزدگی یا به عبارتی دیگر افغان خویی/ پشتون خویی چیست؟
فیلسوف شفاهی ایرانی احمد فردید اصطلاح غربزدگی را ابداع کرد و در حوزه فارسی زبانان نخستین ابداع فلسفی است، سپس جلال آل احمد آن را در کتاب غرب زدگی گسترش داد.
غرب زدگی یعنی اینکه شرقیان خویشتن تاریخی خویش را با تقسیمات تاریخی غرب مطالعه کنند. رویاهای غربیان رویاهای ملی آن ها شود. ارزش های غربی بر آن ها حاکم شود. فقط یگانه راه پیشرفت را در مسیر پیشرفت غربی ها ببینند. در حالیکه دنیا پر از احتمالات پیشرفت و توسعه است. اینجا سخن بر غربزدگی و خوب و بد آن نیست که بحث طولانی است و فقط از بهر تداعی معانی و فهماندن پشتونزدگی انتخاب شده است و به عنوان مثال آورده شده است.
- پشتونزدگی / افغانزدگی این است که اسطوره های پشتونی مانند امیر کرور (جعلی ذکر شده توسط عبدالحی حبیبی) اسطوره ات باشد.
- · پشتونزدگی / افغانزدگی این است که خویشتن اسطوره ای ات را در این ببینی که پشتون ها قبیله ای گمشده از بنی اسرائیل هستند و این را جزئی اسطوره های ملی ات بشماری.
- پشتونزدگی / افغانزدگی در این است که به “افغانستان در مسیر تاریخ” باورمند باشی، یعنی فکر کنی از روزی که این جغرافیا بوده است، حتما با نام افغانستان آشنا بوده است. کاری که مرحوم غبار و کهزاد (هر دو فارسی زبان بودند) این کار را کردند. یعنی هر دو پشتونزده / افغانزده و پشتون خو/ افغان خو بودند.
- پشتونزدگی / افغانزدگی این است که تاریخ پادشاهی افغانان در هند را بخوانی و آن را جزئی افتخارات تاریخی خود بدانی. یادم است که در صنف نهم مکتب چگونه استاد تاریخ فارسی زبان من، با شوق و ذوق این گونه تاریخ را تدریس می کرد و به شیرخان سوری افتخار می کرد.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که به جنگ دروغین دوم افغان انگلیس افتخار کنی، در حالیکه محمد ایوب خان که لقب غازی برایش داده اند، خود بیش از چند بار استدعای مزدوری از انگلیس می کند ، اما قبولش نمی کنند و به جایش عبدالرحمن را به مزدوری انتخاب می کنند.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که احمد خان ابدالی را “احمدشاه بابا” بگویی و از این طریق قبیله خو شوی و او را موسس “ملت افغان” بدانی، یعنی ملت سازی میهنت را بنام یک خان ظالم و جنایت کار و تباه کننده اقوام بلوچ، تاجیک و اوزبیک و هزاره بدانی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که مانند استاد قاسم فارسی زبان مرحوم این شعر را بخوانی: گر ندانی غیرت افغانی ام / گر به میدان آمدی می دانی ام. درحالیکه نام امیران افغان / پشتون با خود فروشی و میهن فروشی پیوند عمیق دارد.
- افغانزدگی / پشتونزدگی به این معناست که لر او بر افغانستان یا لوی پشتونستان/ پشتونستان بزرگ رؤیای ملی ات باشد و نیروی ذهنی و عینیات را صرف آن کنی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که نام هاي جعلی مانند پیغله ملالی، نازو انا و … قهرمانان تاریخی تو باشند و به آن ها افتخار کنی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که بپذیری زبان ایران و تاجیکستان فارسی است و زبان ما دری و بپذیری که ملت های فارسی زبان اسطوره و تاریخ مشترک ندارند و از هم جدا هستند.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که قبول کنی که مرز آمو مرز طبیعی افغانستان و آسیای میانه است و ملت های دو طرف رود آمو با هم پیوند تاریخی، فرهنگی و ملی ندارند. در حالیکه پیش از استالین هیچگاه این رود اقوام فارسی زبان و ترک زبان دو طرف رود را از هم جدا نکرده بود بلکه همه یک ملت بودند.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که باورمند باشی هر جا که سم اسپ احمد خان ابدالی رسیده باشد، جغرافیای ماست، یعنی تا رود اتک و تا دهلی. این گونه ذهنت را مسخره کنی، و رویاهای بیهوده را در ذهنت جاسازی کنی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که القاب فرهنگی سیاسی پشتونی را ، القاب ملی فکر کنی. مانند پوهنتون، پوهنزی ( حتی به حروف الفبایت حرف الفبای پشتو را بیفزایی: پوهنحی)، پوهنیار، پوهنمل، دگر جنرال، تورن جنرال و …
- پشتونزدگی / افغانزدگی این است که واسکت پشتونی را لباس ملی بدانی، اتن پشتونی را رقص ملی بدانی، گند افغانی را لباس ملی بدانی. این جنبه سمبولیک پشتونزدگی است.
- پشتونخویی این است که برقع / چادری را که پشتون ها از هند آورده اند، حجاب اسلامی بدانی. در حالیکه حجاب قرآنی این نیست، بلکه حجاب قرآنی پوشش فاخر زن مسلمان است، و چادری دربند کردن یک زن و زنان جامعه است.
- پشتونزدگی / افغانزدگی این است که برای زنان حق تحصیل و کار و سیاست قایل نباشی و او را زندانی خانه و کده/ کوچ و … بدانی.
- پشتونزدگی / افغانزدگی این است که به آخر نام خانوادگی ات لفظ پشتو را افزوده باشی مانند نورمل، بشرمل و … در حالیکه از پدر پدر فارسی زبان باشی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که پذیرفته باشی نام میهنت افغانستان، نام پولت افغانی، نام هویت ملی ات افغان، نسبت ملیات، افغانی باشد.
- افغانزدگی این است که پذیرفته باشی که نام سرزمین هایت را تغییر داده باشند از نام تاریخی اش به نام پشتونی تا فردا دعوا کنند که این جا سرزمین تاریخی پشتون ها بوده است مانند سبزوار را به شنیدند تبدیل کردن و …
- افغانزدگی و پشتون خویی این است که قبول کرده باشی پشتون نام هویتی اقوامی که به زبان پشتو سخن میزنند ، است و افغان نام هویتی اقوامی که به زبان پشتو سخن نمی زنند. به این ترتیب هویت پاره شده جعلی پیدا کنی و بیگانه با تاریخ و فرهنگات شده باشی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی بدین معناست که دروغ پشتون ها را قبول کنی که تاجیکان و پشتون ها از نژاد آریایی هستند و به این ترتیب بر اقوام فارسی زبان مانند هزاره و عرب و ترک و … برتری جویی نژادی فاشیستی هتلری داشته باشی.
- افغانزدگی / پشتونزدگی این است که پذیرفته باشی که پشتون ها برادر بزرگ هستند، راس قدرت یعنی ریاست جمهوری و تاجداری و پادشاهی از آن آنهاست و باید آن ها قدرت را تقسیم کنند و فارسی زبانان در قاعده هرم قدرت مانند بردگان سیاسی باشند.
- افغانزدگی / پشتونزدگی به این معناست که این فکر بردگی در ذهنت ترسیم شده باشد: ” بدون پشتون ها نمی شود و باید با پشتون ها زیست مشترک سیاسی داشت”.
- پشتونزدگی/ افغانزدگی این است که پذیرفته باشی در یکی احزاب دینی یا سیاسی رهبرت پشتون باشد.
- پشتونزدگی / افغانزدگی بدین معناست که به تشکیل کشور مستقل فارسی زبانان و اقوام متحد آن اندیشه نکرده باشی یا هم اندیشه نکنی و در راه آن مبارزه را آغاز نکنی یا نکرده باشی.
خردورزی پارسی زبانانه مجموعه تاملاتی است که برای رؤیای ملی پارسی زبانان می اندیشد.