نگارنده: احمد رشاد میرزاده

بخش اول:

پارسی همان اندیشه نابی است که از بدو پیدایش خود تا این دم همیشه وقت زبان علم و دانش، دین و مذهب، زبان شعر و ادب، زبان موسیقی و هنر، زبان سیاست و حقوق، زبان شیر و شمشیر، زبان تجارت و اقتصاد و… بوده است و همیشه در هر برهه‌ای از تاریخ خود و نام نیک و نبوغ خود را ثابت ساخته است. زبان پارسی همیشه در مقابل تهاجم بیگانه‌ها قرار گرفته است و تا هنوز نگذاشته جایگاه بزرگی و شکوهش را از بین ببرند. هرچند ضربات شدیدی را متحمل شده است؛ ولی به هر خس و خاشاک بی‌هویت اجازه نداده که آن جایگاه را با خطر سقوط و زوال مواجه بسازد.

اما پرسش اینجاست که این زبان که در طول تاریخ دور و نزدیک همیشه جایگاه رونق زایی بزرگی و مهرورزی‌های علمی و ادبی بوده و در پهلوی آن زبان دوم دین مبین اسلام نیز است و کماکان در تاریخ پربار خود تجربه‌های پادشاهی‌های نهایت بزرگ و قدرتمند را داشته برای یک پارسی‌زبان که به این زبان تکلم می‌کند چه بایدهای را خلق نموده و یک پارسی‌زبان که بار این شکوه و بزرگی را بنام هویت پارسی با خود حمل نموده و به راحتی تمام همیشه داد از پارسی‌زبان بودن خود می‌زند، چگونه باید باشد. یعنی بایسته‌های موجود در وجود و ذهن یک پارسی‌زبان باید با کدام ویژگی‌ها مزین شده باشد؟

در این دست‌نویس به این پرسش که بایسته‌های پارسی‌زبان چیست؟ خواهیم پرداخت و پاسخ‌های تحلیلی با در نظر داشتن واقعیت‌های تاریخی دور نزدیک و وضعیت فعلی پارسی‌زبانان در سرزمین‌های پارس شرقی و جغرافیای جعلی افغانستان خواهیم داشت. تا دوستان پارسی‌زبان بر موضوع فهیم‌تر شوند که آب از چه چشمه‌ای گهرباری می‌نوشند و باید پاسداری آن را مطابق شکوه و بلندی آن نیز نمایند. البته می‌خواهم یادآور شوم مراد از پارسی‌زبان کسانی‌اند که به پارسی صحبت می‌کنند، به پارسی تحصیل کرده‌اند، با پارسی به شکوه و جلال اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی رسیده‌اند. مخاطبان جستار ما، پارسی‌زبانان و اقوام متحد غیر افغان یعنی ترک‌تباران و دیگر اقوام، البته فارغ از تعلقشان به قوم و هویت و زبان مادری‌شان است.

زبان مادری: پارسی به‌عنوان زبان مادری باید بدون قیدوشرط برای یک پارسی‌زبان مورد احترام باشد و باید آن را در بلندترین مقام والای هستی‌شناسی قرار داده و آن را احترام کند. این نکته را نباید فراموش کرد که انسان تا زمانی که خود را نشناسد نمی‌تواند تا خالق خود که یزدان پاک هست را بشناسد. پرسش اینجاست که برای یک پارسی‌زبان این خودشناسی از کجا پدیدآمده؟ که به تعقیب آن توانسته یزدان پاک که خالق وی است را نیز بشناسد؟ بدون شک جواب واضح است یک پارسی‌زبان توسط زبان مادری که همان پارسی است توانسته در قدم اول خود و در گام دوم خالق خود یعنی خداوند بزرگ را نیز بشناسد. پس وقتی پارسی به‌عنوان زبان مادری برایت هستی‌شناسی در قبال خود و خالق را پدید آورده باید آن را ستود و آن را در مقام والای ذهنی، قلبی، عقلانی و شعوری قرارداد و همانند شیر خاص و خالص نگهداشت.

زبان خانوادگی: پارسی به‌عنوان زبان مادری خانواده‌های پارسی‌زبان، میان اعضای خانواده بهترین نقطه وصل بعد از اشتراکات خونی، است. دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و بالاخره پیری همه یکی پی دیگر با این زبان برای اعضای خانواده سپری می‌شود یا هم در حال سپری‌شدن است. خوشی‌ها و ناهنجاری‌ها در میان خانواده با این زبان شروع و ختم می‌شود. این زبان پارسی است که این قدر خوب می‌تواند به‌عنوان زبان مادری روابط را در میان اعضای خانواده تأمین کند و خوشی‌ها و لحظات زیبای خانوادگی را برای اعضای آن به زیبایی هرچه‌تمام‌تر رقم می‌زند. پس پارسی‌زبان را باید است تا این زبان را به‌عنوان زبان خانواده از بدو زاده شدن تا لحظات آخر زندگی، مورداحترام قرار داده و مسئولیت خود را به‌عنوان عضو یک خانواده پارسی‌زبان در قبال زبان مکالمهٔ خانواده‌اش ادا کند.

زبان اجتماعی:  یک پارسی‌زبان زمانی که وارد اجتماعی می‌شود که مردمان حاضر در آن اجتماع در امورات روزانه خود فارغ از اینکه از کدام قوم و هویت زبانی هستند، از زبان شیرین پارسی که زبان مادری همین شخص پارسی‌زبان است استفاده می‌کنند. این امر خود نشان‌ دهنده این نکته است که زبان پارسی بدون شک زبان حاکم بر اجتماع بوده و در هر گوشه‌وکنار اجتماع که سفر شود این زبان کاربرد بلامنازعه دارد. پس برای یک پارسی‌زبان بایسته است که این زبان را قدر بدارد و آن را محترم شمرده و مسئولیت خود در قبال آن که همان پارسی‌اندیشی است را انجام داده در تلاش پیشرفت و دفاع از هویت پارسی‌زبانانه خود باشد.

زبان علمی: در هرکجای حوزه تمدنی ما اگر نظراندازی تاریخی شود بدون تردید دریافت نتیجه این خواهد بود که فضای علمی حاکم بر حوزه تمدنی از دوران نهایت دور بدین سو همیشه حول محور یک‌زبان چرخیده و این زبان باعث شده در حوزه‌های مختلف علمی پیشرفت‌های قابل‌ملاحظه رخ‌داده باشد که به جسارت تمام می‌توان گفت که این زبان، زبان پارسی بوده و تا این دم نیز همین‌طور است. فارغ از هویت قومی و قبیله‌ای تمامی اقوام ساکن در سرزمین‌های پارس شرقی و جغرافیای به نام افغانستان با زبان پارسی آموزش‌ دیده‌ اند البته با حفظ زبان مادری خودشان توانسته‌اند به موقف‌های بلند ادبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و هنری برسند. پس پارسی‌زبانان را بایسته است تا قدر این زبان را دانسته و همانند یک پارسی‌زبان برخورد داشته و حول محور پارسی حلقه وحدت بزنند.

زبان تاریخی:  اگر بخواهیم به این موضوع از دو لحاظ بپردازیم به دو موضوع در این مورد مقابل می‌شویم.

یک: تاریخی بودن زبان پارسی

دو: پارسی به‌عنوان زبان تاریخ

منظور از تاریخی بودن زبان پارسی این است که این زبان با ریشه‌های زبان باختری در حوزه تمدنی بلخ یکی از تاریخی‌ترین زبان‌های رایج در حوزه موطنی ما بوده و بدون تردید است. بدین جهت است که این زبان را جز زبان‌های کلاسیک دنیا شناخته‌اند. اما منظور از پارسی به‌عنوان زبان تاریخ این است که؛ منابع دسته اول تاریخی که توسط تاریخ‌نگاران به شکل انفرادی و خودجوش یا هم به شکل درباری نزد امپراتوری‌ها در حوزه بود و باش پارسی‌زبانان نوشته شده است نیز اکثریت آن به زبان پارسی بوده و است. درعین‌حال نویسندگان خارجی نیز با اتکا به این نوشته‌های تاریخی به زبان پارسی در مورد حوزه بود و باش ما کتاب‌ها و مقالات فراوان نوشته‌اند. پس! برای یک پارسی‌زبان بایسته است که این موضوع را درک نموده از پارسی پاسداری نمایید و یک پارسی‌زبان عاشق هویت زبانی خود باشد.

 

کوتاه‌سخن: وقتی شما به‌عنوان یک پارسی‌زبان، پارسی را در مقابل خود منحیث زبان مادری، زبان خانوادگی، زبان اجتماعی، زبان علمی و زبان تاریخی می‌بینید. چطور این اجازه را به خود می‌دهید که نام زیبایی آن را به فرموده دیگران دری خطاب کنید؟ چطور به فرمایش دیگران نام شکوه و جلال پارسی را تقلیل می‌دهید و از شروع روز تا ختم شب “دری” گفته به نفع دیگران و به ضرر و کوچک‌سازی حوزه تمدنی خودتان، گلو پاره می‌کنید.

پارسی نه‌تنها به‌عنوان یک‌زبان بلکه به‌عنوان یک هویت سیاسی، فرهنگی و قدرت حاکم در مقابل سلطه دیگران بر ما و گردن هر پارسی‌زبان بخصوص پارسی‌زبان قلم‌ به‌دست حق مسلم و مسئولیت تاریخ دارد تا از آن در مقابل دیگران دفاع نموده و برای بقای خود در حول محور آن به‌دور از قوم، مذهب و محله حلقه‌زده و به دنبال حق تعیین سرنوشت پارسی‌زبانان و اقوام متحد یعنی ترک‌تباران و دیگر اقوام غیر افغان باشیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *