خردورزی های پارسی زبانانه  

نوشته دکتر محمد باختریان

۱. بیانیه راهبردی جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی زبانان در سرزمین باختریان، بر مبنای فلسفه حق تعیین سرنوشت که برای اقوام و گروه ها حق می دهد که خودشان برای زیست سیاسی شان تصمیم بگیرند، بنیانگذاری شده است تا به اساس این فلسفه از یوغ استعمار داخلی پشتونیسم و استعمار خارجی پشتونیسم رهایی پیدا کنند.

۲. از نظر جغرافیای سیاسی، مبارزات پارسی زبانان در جغرافیای جعلی افغانستان صورت می گیرد، زیست سیاسی پارسی زبانان این جغرافیا در محور کارش قرار دارد.

۳. ،،زبان، فرهنگ و تمدن پارسی،، از منظر ایدئولوژیک محور سیاست آن است. این جنبش یک سازمان مسلمانی است، اما اسلامیستی نیست. یک جنبش عدالت طلب است، اما سوسیالیستی و کمونیستی نیست. یک جنبش مبتنی بر حقوق و آزادی افراد است، اما لیبرالیستی و کاپیتالیستی نیست. یک جنبش ، پارسی گرا با محور زبان است، اما جنبش قوم گرا و نژاد گرا نیست.

۴. از منظر نام جغرافیای میهن بر واژه ،،باختر،، تکیه دارد که حتی پیش از خراسان بر این مناطق اطلاق می شده است، اما در صورت آزادی، نامگذاری کشور، حق مردم است که در یک رفراندوم و همه پرسی نامی را خواهند گذاشت که هویت یک قوم مشخص نباشد، بلکه همه اقوام از آن راضی و خشنود باشند.

۵. از دیدگاه قومی محوریت این جنبش اقوام پارسی زبان است مانند تاجیک ها، هزاره ها، ایماق ها، افشارها، عرب ها، نورزی ها و … است. اقوام ترک مانند اوزبک ها، ترکمن ها متحدان تاریخی جنبش هستند. اقوام نورستانی، پشه ای و … نیز متحدان اصلی جنبش هستند. جنبش در یک توافق راهبردی به همه حقوق مسلم آنان ارج می گذارد.

۶. از نگاه دینی، جنبش به اختیار و انتخاب فرد فرد بشر برای انتخاب دین یا عدم انتخاب آن ارزش قائل است. اکثریت مطلق اعضای جنبش مسلمانان هستند و به اسلام به عنوان یک دین الهی که سبک زندگی مردم را تعیین می کند، ارزش قائل است. به دو مذهب حنفی و جعفری که مذاهب تاریخی این خطه هستند، احترام قائل است و از میراث علمی آنان پاسداری خواهد کرد. به میراث عرفانی خراسانی اسلامی ، نگهبان خواهد بود. دین از آنجا که در زندگی انسان تاثیرگذار است، در سیاست نیز تاثیر گذار میباشد. در قانون گذاری از تجارب مدرن جهان استفاده خواهد شد. اختلافات جزئی دین و حقوق بین المللی مدرن، توسط قانون گذاران حل خواهد شد.

۷. جنبش به مبارزه سیاسی نگاه راهبردی و استراتژیک دارد. نظریه سیاسی و سازمان سیاسی را مقدم بر مبارزات نظامى و تسخير جغرافيا مي داند. بعد از تدوين نظريه سياسي و تكوين سازماني، تلاش برای گسترش مبارزات به عرصه تسخیر جغرافیای مبارزه، به گونه جدی آغاز خواهد شد.

۸. جنبش حق تعیین سرنوشت، جنبش قرن ۱۵ خورشیدی و ۲۱ میلادی است. در این قرن باید چارچوب استبدادی پشتونیستی / افغانیستی سیاست در میهن، شکستانده شود و سیاست حق تعیین سرنوشت برای همه اقوام جایگزین آن شود.

۹. حق تعیین سرنوشت، متکی بر یک قرارداد اجتماعی است. اقوام خود مواد کلی و جزیی این قرار داد را تعیین خواهند کرد، در صورتی که قوم پشتون قرارداد اجتماعی را نپذیرد که تاریخ نشان داده است  نمی پذیرد، در آن صورت مبارزات جنبش به سوی جدایی طلبی و تشکیل کشور مستقل پارسی زبانان جهت دهی مستقیم خواهد شد.

۱۰. جنبش حق تعیین سرنوشت به اسطوره ها، قهرمان ها، نوع روایت تاریخ و … اقوام پارسی زبان و اقوام متحد ارزش قائل است. اما جعل سازی هویت توسط پشتون/ افغان ها را به گونه دندان شکن پاسخ خواهد داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *