نویسنده: علیرضا موحدی
پیشگفتار
پارسی زبانان برای اینکه بتوانند یک زیست مستقلانه زبانی، تمدنی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در سرزمین های اشغالی شان داشته باشند، باید متوجه رفتار و گفتار شان باشند.
اینکه پارسی زبانان از مبانی دینی، فلسفی، حقوقی و سیاسی بسیار قدرتمندی برخوردار هستند جای شک و تردیدی وجود ندارد. همچنان از اینکه پارسی زبانان در جغرافیایی به نام افغانستان با استفاده از این مبانی می توانند وارد کارزار مبارزات فرهنگی، تمدنی و سیاسی می شوند خود نقطه عطفی برای دست یابی به اهداف و آرمان های شان است. اما این کارزار مبارزات، فرهنگی ، تمدنی و سیاسی نباید باعث عمیق تر شدن شگاف ها و بروز اختلافات جدید میان گروهی آنان گردد. لذا همه فعالین این حوزه نیازمند تعریف دقیق و منطقی راهکارهای مبارزاتی در یک محدوده و چارچوب خاص می باشند.
بر این اساس در این نوشته تلاش شده است تا تعریف واضح و روشنی از چگونگی ارتباط میان افراد/ گروه ها یا نهادهای پارسی زبان که به لحاظ جغرافیایی، زبان، تمدن، اقوام و … متعلق به جغرافیایی به نام افغانستان است، ارائه گردد. این نکات برای یک مبارزه هدفمند و منسجم که بتواند تمامی گروه ها/ نهادهای پارسی زبان را در جغرافیایی به نام افغانستان منسجم سازد، بسیار حائز اهمیت می باشد. لذا درادامه این موضوع بصورت چارچوب خاصی تحت عنوان بایدها و نبایدهای رفتاری پارسی زبانان در فعالیتهای فرهنگی، تمدنی، اجتماعی، سیاسی و… بیان گردیده است.
بایدها: ویژه گیهای نهادهای پارسی زبان
آنچه مسلم است اینکه نهادهای پارسی زبان در هر نقطهی از جهان که تشکیل می گردند، باید احساس تعلق ژرف و آگاهانه نسبت به زبان، هویت و جغرافیای سرزمین خود داشته باشند. این امر می تواند در امر مبارزه آگاهانه برای رشد، توسعه و استقلال پارسی زبانان درجغرافیایی به نام افغانستان بسیار مفید و موثر باشد.
رفتار مناسب و دوستانه با افراد غیر پارسی زبان( اقوام غیر پشتون مانند: ازبک، ترکمن، نورستانی، پشه ای، عرب و …) که احساس تعلق آگاهانه نسبت به هویت و جغرافیای پارسی زبانان دارند باید جزئی از اصول رفتاری هر نهاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پارسی زبان باشد. افراد زیادی هستند که نمی خواهند یا نمی توانند بصورت گروهی به فعالیت بپردازند ولی فعالیت های آنان همواره در راستای رشد، توسعه و استقلال پارسی زبانان بوده است. اگر از اینگونه افراد بصورت جدی حمایت گردد، می تواند در آینده اثرات بسیار سودمندی داشته باشد.
برخی از نهادهای منطقهای یا بین المللی هستند که در زمینه بازنشر یا رشد و توسعه فرهنگ، زبان و تمدن پارسی زبانان فعالیت دارند. ارتباط مستقیم و گسترده نهادهای پارسی زبان می تواند به تقویت و ترغیب فعالیت های این گونه نهادها بیانجامد. لذا نهادهای فعال پارسی زبانی که در داخل یا بیرون از کشورفعالیت دارند می توانند با این گونه سازمانها در ارتباط بوده و به نشر و پخش آثار فرهنگی و تمدنی پارسی زبانان کمک نمایند.
تمامی نهادها فعال پارسی زبان باید از افراد و گروه های فعال پارسی زبان بدون دولت مانند تاجیکان ازبکستان یا پارسی زبانان کشورهای آسیای میانه حمایت و از نخبگان آنان در برنامه های فرهنگی و … خویش دعوت نمایند.
پرداختن به نقاط قوت و مشترک زبانی و فرهنگی اقوام مختلف پارسی زبان از طریق انجام تحقیقات میدانی یا کتابخانه ای و ارائه آن بصورت برگزاری همایش های علمی/ فرهنگی و یا چاپ و نشرآن باعث از بین رفتن بخش زیادی از اختلافات میان اقوام پارسی زبان می شود که در گذشته توسط افراد/ گروهای مغرض راه اندازی گردیده است.
نبایدها
- پرهیز از هر گونه تبلیغات منفی مبتنی بر:
- دین / مذهب
- قومیت/ قبیله و نژاد در میان اقوام پارسی زبان و دیگر اقوام متحد با پارسی زبانان.
- پرهیز از هرگونه پرداختن به نقاط اختلافی مبتنی بر عملکرد گذشته رهبران مطرح قومی و مذهبی اقوام پارسی زبان ساکن کشور .
- پرهیز از هرگونه پرداختن به نقاط اختلافی مبتنی بر فرهنگ و ادبیات اقوام پارسی زبان ساکن کشور .
- پرهیز از هر گونه نقض حقوق زنان در تمامی سطوح و ترویج اصل برابری حقوق زن و مرد در نهادهای شان.
راهبردهای پیشنهادی برای حفظ وتقویت اتحاد میان پارسی زبانان:
آنچه مسلم است نمی توان تنها با رعایت باید ها و نباید های رفتاری و گفتاری اتحاد و همبستگی را در میان پارسی زبانان و اقوام غیر پشتون در جغرافیایی به نام افغانستان بوجود آورد. بلکه می طلبد تا بصورت هدفمند و راهبردی برنامه های خاصی را روی دست گرفت تا به نتیجه مطلوبی رسید. آنچه در ادامه آمده است برخی راهکارهایی است که می تواند گره بسیاری از مشکلات فعلی را باز نماید:
تبلیغات وسیع و مداوم در زمینه حفظ وحدت و یکپارچگی اقوام پارسی زبان از جمله راهکارهای دیگری است که می تواند از طرق مختلف صورت گیرد.
یکی از مشکلاتی که باعث دوری و احساس نارضایتی پارسی زبانان از همدیگر شده است، فرهنگ و ادبیات کلامی و رفتاری است که در گذشته بوجود آمده است و لذا تمامی نهادهای فعال فرهنگی باید اصلاح فرهنگ عامه مردم پارسی زبان در زمینه کاهش خشونت کلامی و رفتاری میان پارسی زبانان را سرلوحه کار خویش قرار دهند.
تلاش مداوم در رابطه با افزایش همسویی نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پارسی زبانان و ادغام این نهادها در چارچوب نهادهای بزرگتر که بتواند انعکاس دهنده خواسته های همه در قالب یک نهاد باشد. این امر می تواند از پراکندگی و افزایش هزینه های منابع مالی و انسانی جلوگیری نماید و از جانب دیگر تقویت اتحاد میان پارسی زبانان گردد.
طی سالهای اخیر نهادهای بسیاری در میان فرهنگیان، سیاسیون و نخبگان جامعه پارسی زبان کشور شکل گرفت اما هیچ گاهی تلاش نشد تا مرکزی برای جمع آوری و نشر تمامی اندیشه ها و آثار اندیشمندان پارسی زبان کشور ایجاد گردد. لذا ایجاد” اندیشکده های پارسی زبانان” در نقاط مختلف جهان بصورت هدفمند ایجاد گردد.
یکی دیگر از نقاط ضعف جامعه پارسی زبان کشور نداشتن رسانه های مستقل و مبتنی بر منافع عام و بدور از مداخلات دشمنان پارسی زبانان بوده است. این امر باعث شد تا در دو دهه اخیر زبان، فرهنگ و جامعه پارسی زبان کشور بیشترین آسیب را متحمل گردد. لذا ایجاد و توسعه رسانه های همگانی مستقل یا مشترک پارسی زبان می تواند به عنوان یک عنصر راه گشا برای جامعه ما باشد.
در حال حاضر تعداد زیادی از نهادهای پارسی زبان در کشورهای دیگر شکل گرفته و فعالیت دارند. این نهادها برای معرفی فرهنگ، تمدن و زبان پارسی می توانند از طریق ایجاد ارتباط وسیع و همه جانبه با نهادهای آکادمیک و نهادهای اجتماعی آن کشورها فعالیت های وسیعی را داشته باشند.
چندین دهه است که کشورهای مختلف در سطح منطقه و جهان تلاش دارند تا در جغرافیایی به نام افغانستان حضور داشته باشند. من در این جا نمی خواهم به اهداف آنها برای حضور در کشور بپردازم اما نکته قابل توجه این است که بدلیل پراکندگی میان پارسی زبانان، این کشورها هیچگاهی روی نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پارسی زبانان کشور نتوانسته اند اعتماد و اتکا نمایند. از این رو اکثریت قریب به اتفاق این کشورها با دشمنان پارسی زبانان وارد تعامل و ارتباط شده اند و نتیجه چنین تعاملی وارد شدن آسیب های جدی بر جامعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پارسی زبانان بوده است، تا جاییکه امروز دیگر جامعه ما برسمیت شناخته نمی شود. لذا تلاش برای ایجاد ارتباط با کشورهای همسایه، دوست یا قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای تقویت نهادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می تواند نقطه عطفی برای آینده جامعه پارسی زبان کشور باشد. ایجاد ارتباط، اعتماد سازی و جلب حمایت نهادهای منطقه ایو بین المللی نیز می تواند چنین اثرات مثبتی را در پی داشته باشد.
در نتیجه می توان اینگونه نتیجه گیری نمود که در حال حاضر ما از یکسو مورد هجوم بی رحمانه دشمنان هویت و فرهنگ خود در داخل سرزمین آباییمان قرار گرفته ایم و از جانب دیگر در دیار مهاجرت نیز شاهد محو یا کمرنگ شدن فرهنگ و هویت نسل های جدید خود در جوامع میزبان هستیم. تهاجمی که در داخل کشور بر ما صورت پذیرفته است فقط شامل حذف آثار فرهنگی، تاریخی و هویتی پارسی زبانان نیست، بلکه بخش بزرگی از آن به روایت سازی های دروغ و جعل تاریخ و هویت ما برمی گردد.
پس اگر در راستای محو یا کاهش این مشکلات اقدامی نکنیم بزودی نه تنها هویت، زبان و فرهنگ خود را از دست خواهیم داد بلکه از لحاظ جغرافیایی نیز کاملا حذف خواهیم شد و دیگر فقط در آثار تاریخی می توانیم نامی و نشانی ازخود بیابیم. امروز بر تمامی اهل درک و درد لازم است تا به روشنگری پرداخته و دین خود را در قبال جامعه ونسل آینده ادا نمایند. اگر امروز سکوت نماییم، فردا بسیار دیر خواهد بود و در تاریخ به عنوان نسلی که توانایی انتقال شکوه و عظمت گذشتگانشان را برای نسل آینده نداشته اند، شناخته خواهیم شد. ولی اگر اقوام غیر پشتون و بخصوص پارسی زبانان روی ایجاد همبستگی و اتحاد درونی خود بیشتر تمرکز نمایند می توانند آینده را در اختیار خود داشته باشند.