نگارنده: احمد رشاد میرزاده

 

ما پارسی‌ زبانان همیشه وقت از جانب دیگران در محافل رسمی و غیررسمی، سیاسی و اجتماعی، دانشگاهی و علمی و حتی در بعضی از نوشته‌ها و کتاب‌ها با نام پارسیان یا فارسی وان خطاب گردیدیم و عنوان شده‌ ایم.

شاید این اسم و نام یا هم این اصطلاح به مشام بعضی‌ ها خوش نخورد یا هم خوش نخورده باشد و شاید هم به لحاظ شکل و شمایل زیبا به نظر نرسد و زیبا هم نباشد. اما بدون شک و تردید خطاب ما به‌عنوان پارسیان یک افتخار بزرگ و سترگ است که نشان‌ دهنده پیوند عمیق میان غنای این زبان با ما و دل‌بستگی ما با این زبان ارزشمند، است.
درعین‌حال ما چنان با این زبان پیوند مستحکمی داریم که از اینکه یک پارسی‌ زبان هستیم همیشه افتخار نموده و افتخار نیز می‌نماییم.

ما یعنی جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی‌ زبانان با درک این موضوع و افتخار پارسیان بودن، پارسی را به‌عنوان یک هویت سیاسی مهم‌تر و فراتر از هر هویت دیگر دانسته و در این راستای برای اتحاد تمام پارسی‌زبانان قدم گذاشته و تا این دم نیز به‌ خوبی پیش‌ آمده.

اما در این میان باید اشاره کرد؛ اتحاد پارسی‌ زبانان درست همان‌ طوری که درگذشته عاری و خالی از مشکلات و کش‌ و قوس‌های فراوان میان اقوام پارسی‌ زبان (تاجیک و هزاره) و اقوام متحد آن‌ها (ترک‌تباران و اقوام غیر افغان دیگر) نبوده و در این دم و آینده نیز این یک امر ساده نخواهد بود.

در همین حال؛ روزهای پسین ما شاهد کش‌ و قوس‌های اختلافی میان اقوام بزرگ پارسی‌زبان بوده‌ایم و این امر نشان‌ دهنده موجودیت دوپارچگی میان این دو قوم پارسی‌زبان یعنی همان تاجیک و هزاره بوده است و برای اتحاد پارسی‌ زبانان این خود یک چالش پیشرو بوده و است. ولی پرسش اینجاست که آیا به‌خاطر رفع این دوپارچگی ها تلاشی صورت‌ گرفته است؟

در جواب باید گفت؛ ممکن شخص یا کدام نهادی تا این دم به شکل بنیادی و ریشه‌ای برای این منظور و رفع این اختلافات تلاش نکرده است که حداقل نمونه بارز آن را ما به چشم دیده باشیم، یا جای خوانده باشیم. ولی جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی‌زبان برای واکاوی، ریشه‌یابی، آسیب‌شناسی و هویدا ساختن زوایای پیدا و پنهان این موضوع طرح مسئله نموده و گفتمانی‌های را روی چیستی و چرایی و عوامل درونی و بیرونی این دودستگی‌ها میان تاجیک‌ها و هزاره برگزار نموده و به ابعاد مختلف این بحث نیز پرداخته است.

اما پرسش اینجا بال پرواز پیدا می‌کند که برای رفع این منظور که اختلافی پیدا در میان جامعه پارسی‌ زبان و اقوام متحد آن، است چه نسخه‌ای را باید تجویز کرد تا از این مرض مهلک، این دو قوم بزرگ پارسی‌زبان نجات پیدا نموده و به سمت اتحاد در مقابل دشمن مشرک حرکت نمایند؟

آیا این دوم قوم در محوریت زبان پارسی به‌ عنوان هویت مشترک سیاسی می‌توانند با هم متحد شده و اختلافات را کنار گذاشته به صف‌ آرای به سمت دشمن مشترک رفته و برای بقا، حق و تعیین این حق مبارزه نموده و اهداف خود که همانا حاکم بودن بر سرنوشت خودی، است را تحقق، ببخشند؟

آیا فکر می‌شود که هنوز احساس هم‌زبانی، فرهنگ مشترک، هویت مشترک، تاریخ مشترک با دستاورد، تاریخ مشترک تحت ظلم و ستم بودن، مشترکات ادبی و هنری، مشترکات شعری و موسیقی، دشمن مشترک و ده‌ها مورد اشتراکات دیگر می‌تواند بر لجاجت این دو قوم بزرگ پارسی‌زبان غلبه نموده و آنها را در یک صف واحد قرار بدهد؟

آیا هنوز می‌توانیم جلو بی اتفاقی‌های بیشتر را گرفته و به سمت آینده مشترک در حرکت باشیم؟

در صورت مساعد شدن شرایط آیا ما حاضر هستیم به‌عنوان تاجیک و هزاره نه بلکه به‌عنوان یک پارسی‌زبان اختلافات، دودستگی و دوپارچگی‌ها را کنار گذاشته و زیر چتر هویت سیاسی پارسی با هم برای برپا نموده حاکمیت خودی در حرکت باشیم و قدم بگذاریم؟

آیا دیگر وقت آن نرسیده که اجازه ندهیم به قبیله‌ گرایی که ما را تحت ظلم و ستم قرار بدهند، خانه و کاشانه ما را بگیرند، هم تباران، هم‌زبانان ما را اذیت و آزار کنند؟

آیا دیگر بس نیست؟ شاید همه بگویند بلی بس است؛ اما از کدام راه باید پیش رفت و راه‌ حل کدام است و کدام راهبرد می‌تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند؟

برای این منظور ما در بحث اول روی دوپارچگی تاجیک‌ها و هزاره‌ها: چیستی، چرایی آن به‌ عنوان یک طرح مسئله برای شما موارد ژرفی را بیان نمودم و پرسش‌ هایی را نیز مطرح کردم تا اینکه شما بتوانید پیرامون آن فکر نموده و به چیستی‌ها و چرایی‌های این بحث همه‌ جانبه دست پیدا کنید. در همین حال بحث دوم روی عوامل درونی چه درون تاجیکی، درون هزاره‌ای یا هم درون پارسی زبانانه و عوامل درونی ناشی از حاکمیت بیش از یک قرن قبیله افغان در جغرافیای به نام افغانستان تا عوامل بیرونی مانند ایجاد دوپارچگی ها توسط اقوام دیگر و کشورهای بیرونی و غیره موارد نیز به شکل مقدمه موضوعاتی برایتان بیان شد.

در همین حال پرسش‌های مهم در این بحث مستدل و سودمندانه نیز مطرح شد تا شما با استفاده از تحلیلتان به این پرسش‌ها پاسخ داشته باشید و روی این عوامل تفکر کنید. در ادامه‌ای ژرف‌نگری روی دوپارچگی‌ها میان تاجیک‌ها و هزاره‌ها خوشبختانه از روی دو مقدمه مطرح شده به بحث آخری تحت عنوان: راهبردهای اعتماد سازی میان تاجیک‌ها و هزاره‌ها پرداخته شده و پرسش‌های مطرح شده در بالا و این پرسش اصلی برایتان بیان کردم تا روی آن تمرکز نمایید و با استفاده از پاسخ‌های به‌ دست‌ آمده در ذهنتان روی راه‌ حل‌ها برای زدودن این اختلافات بتوانید به نتیجه مطلوب برسید.

ما که به این نتیجه رسیده‌ ایم که در اتحاد اقوام پارسی‌ زبان (تاجیک و هزاره) و اقوام متحد آن‌ها (ترک‌تباران و اقوام دیگر غیر افغان)، خیر و صلاح همه است و این قدم بزرگی در راستای حق تعیین سرنوشت خود به دست خود است. هر چند از شنیدن حق تعیین سرنوشت خواهی یا همان جدایی‌ طلبی خیلی‌ها بخصوص افغان‌ها/پشتون‌ها و فریب‌ خورده‌ های افغان زده نهایت برانگیخته می‌شوند؛ اما این رویکرد در نتیجه ظلم و ستم‌های تاریخی که هنوز جریان دارد به گفتمان قرن برای پارسی‌ زبانان جغرافیای به نام افغانستان مبدل شده و هرچند سوگمندانه ولی تا مرز جدایی به‌ پیش خواهد رفت حتی اگر مدت طولانی را در بر بگیرد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *