نگارنده : ا. چیستا

خطه جغرافیایی افغانستان در هر برهه ای از تاریخ حکم زندان نفرین شده ای برای زنان بوده است؛ سرزمینی که زنان آن هرگز به مفهوم واقعی زندگی نکرده اند و تجربه سپری کردن عمر را به شیوه انسانی و اسلامی نداشته اند.

در این منطقه جغرافیایی گاه دولت، گاه قبیله، و گاه مردان، عرف و سنت را بهانه کرده، بر زنان تازیده و به محدودیت های زندگی زنان اندیشیده اند.

دولت های بر سر کار آمده با فساد فکری و تشکیل حرمسراهای غیر دینی زنان را به بردگی و کنیزی کشانده اند، قبیله های افراطی با رویکردی منفی، زنان را به زنجیر های فکری بسته اند و مردان خانواده در جایگاه پدر، همسر، برادر، فرزند و در نبود این ها، نزدیکان زن صاحب اختیار زن شده و زنان را مایملک خویش پنداشته اند.

جامعه ای که با هم فکری دولت، قبیله و مرد شکل گرفته باشد، بدیهی است که تلقی اش از دین، عرف و سنت مردانه باشد و زنان را مادون تصور کند؛ از این رو مردان این سرزمین جفا ها و ظلم های زیادی را آگاهانه و ناآگاهانه بر زنان تحمیل کرده و زنان را در مسیر زندگی همچون کالایی بی ارزش در معرض معاملات ننگین خویش قرار داده اند.

مردان این سرزمین، زنان را جزء دارایی و مال و اموال خویش دانسته اند و آنها را به ازدواج های اجباری در بدل زمین، مال، پول و حتی حیوان مجبور کرده اند و در قمارهای شرم آور مردانه به بد داده اند. زنان را ناموس پنداشته، ممنوعیت های اجتماعی، شغلی و آموزشی وضع کرده و زنان را با تحمیل حجاب افراطی محدود و مقید ساخته اند، و تاسف بار این است که تمامی این جفاهای ننگین را غیرت، حاکمیت، مروت و مردانگی تعبیر کرده و به حفظ آن تاکید داشته اند.

زنان این مرز و بوم در درک غلط دینی و عرف ناپسند اجتماعی محدود به باور مردانی بوده اند که ادعای خدایی بر زنان داشته اند و زنان را نه تنها از نظر فیزیکی ضعیف می پنداشتند، بلکه از رهگذر عقلی، فکری و عقیدتی نیز ضعیف می دانستند و بیچاره زنان که با قرار گرفتن در انزوای فکری توسط مردان، تاوان گناه مردان قبیله را با بی رحمی تمام می پرداخته اند!.

از این دست موارد در جامعه بی سکون ما در قبال زنان در هر دوره ای جریان داشته و زنان این محیط پر آشوب، مظلومانه و صبورانه بار این همه خیانت ها و جنایت ها را تحمل کرده اند و سرنوشت خشونت بار خویش را بسته به قضا و قدر دانسته اند.

و حال که سالیان طولانی گذشته و گذر جبری زمان، افکار جهانیان را در  قبال انسان (اعم از زنان و مردان) در مسیر متحولی قرار داده و به پاس احترام به جایگاه زنان، روز هشتم مارچ را روز زن نامگذاری کرده اند، دولتمردان خطه ای به نام افغانستان، به دلیل جهل فکری، خرافات فرهنگی و پرورش بدوی تحول فکری نیافته اند و در گرداب فهم غلط قبیله از دین و سنت محبوس مانده اند، لذا زنان این سرزمین باز هم مظلومانه سپر بدی های مردان قبیله قرار گرفته اند و باز هم مهجورانه قربانی جنایت های مردان می شوند و بازهم ناباورانه ظلمی عظیم را متقبل می گردند تا نادان بمانند!. ممنوعیت از تعلیم در آستانه ۱۴۰۳خورشیدی، دردآورترین جفای مردان قبیله در حق زنان و دختران این سرزمین است که عواقب آن تکرار تاریخ خونین و پرفاجعه ما را باز هم رقم میزند!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *