نگارنده: ع. ر. م
روایتهای از نوع حکومتداری طالبها:
بعد از اینکه حکومت فاشیستی غنی دو دسته به طالبان خونآشام و سیهرویان تاریخ سپرده شده یکبار دیگر سایه سیاه روزگار بر زندگی مردم چیره شد و مردم را از همه آزادیهای فردی و اجتماعی که داشتند سلب نمود. بارها گفتهایم که طالبها و اقوام پشتون که حامی و بانی این گروه بینظم به لحاظ قومی بودند و هستند دارای یک خط و مشی فکری هستند.
از باسواد گرفته الی بیسواد آنها در مدت دو سال که این جلادان حاکمیت دارند خود به چشم سر دیدم که چه نارواهای که با مردم عام نمیکنند و مردم از همه حقوق ابتدایی شان محروم هستند. حقوق بشر – حقوق زنها – حقوق اطفال – ضعف اقتصادی – دیوانسالاری در ادارات و عدم موجودیت نظم – فاشیسم قومی و افغانی و در نهایت برخوردهای دیکتاتورانه با مردم مظلوم بیدفاع مخصوصاً کسانی که گویش فارسی داشته باشند.
بدبختانه فضا را چنان بالای مردم تنگ و نفسگیر کردند که مردم از خندیدن محروم هستند. مردم از رفتن به پارکهای تفریحی با فامیل محروم هستند. مردم از فشارهای روحی رنج میبرند هر روز با مرگ تدریجی دستوپنجه نرم میکنند. باری من در یکی از نقاط کابل با دوستان خود به تفریح رفته بودیم البته این را از قبل بگویم که از فامیل کسی وجود نداشت و مخصوصاً خانمها که ابداً.
داشتیم با هم صحبت میکردیم و میخندیدیم و با خیال و فکر آزادی مانند پرنده سیمرغ بالای تپه نشسته بودیم غافل از اینکه در قفس و زندان طالبانی و افغانی گیر ماندهایم. لحظهی از این خوشی کوتاه ما نگذشته بود که قطعه از نظامیان جهل بالای ما صدا زدند که شما به چه حقی میخندید؟ و اشارهشان با میل سلاح کلاشینکوف بود. ما که چون حس میکردیم که دیگر حرف ما تمام است شاید شلیک کنند و اینها اهل منطق و صحبت نیستند چهکار کنیم؟ بنده عرض کردم ما بالای شما و هیچکس دیگر تمسخر نکرده و نخندیده. ما داشتیم با خود صحبت میکردیم و میخندیدیم که با قنداغ سلاح به شانهام زد گفت: حرف نزن. تا اینکه بازرسی بدنی مان کردند، چیزی گیرشان نیامد و گفتن شما از اینجا حرکت کنید بروید. ما هم از روی ناچاری حرکت کردیم به سمت خانه.
خود را مسلمان میگویند و دم از اسلامیت میزنند آیا رفتار آنها درست است و در مطابقت به شعار اسلامی آنها است؟ جواب واضح است که نه. آیا من حیث یک مسلمان دین اسلام به تو اجازه داده به ناموس یک مسلمان دیگر دست تجاوز ببری؟ شما که دم از اسلامیت میزنید آیا اسلام به شما اجازه این را داده که هوا و نفس مردم را تنگ کنید؟ آیا حکومت اسلامی همین است که مردم را بدون اثبات جرمشان به قمه و شلاق ببندید؟
آیا اسلام تعصب را اجازه داده؟ خودخواهی – ظلم – بربریت – خاک فروشی و انحصارطلبی را؟ این پرسشها به دلیل این بیان شده است که حکومت طالبانی خلاف احکام اسلامی عمل میکنند . وقتی اسلام دین حق و عدالت است در این نقطه شکی من حیث یک مسلمان در دلم وجود ندارد؛ چون اسلام حق و جایگاه زن را من حیث یک انسان مشخص و تعیین کرده که تحصیل یکی از آن احکام است که خدا و پیغمبرش امر کرده که زنها باید تحصیل کنند بیاموزند و بیاموزانند. زن و مرد وقتی یک مرد تحصیل کرده باشد یک خانواده باسواد به بار میاید و اما وقتی یک زن تحصیل کرده و باسواد باشد یک جامعه باسواد به بار میاید.
موضوع دیگر دست درازی به حریم خصوصی:
در دین اسلام که ما میشناسیم وبه ان ایمان داریم دست درازی به ناموس مردم حرام مطلق است وهیج مومن ومسلمان حق ندارد به ناموس کسی به چشم بد یا دست درازی کند. حال حکومت جهل افغانی طالبانی گروه بی خرد را بنام امر به معروف نهی از منکر ایجاد کردن.ما مخالف امر به معروف و نهی از منکر نیستیم این دستور خدا و پیغمبر خدا است که انسانها از به کار های خوب امر کنید و از کار های بد نهیی کنید. اما ایا حکومت طالبانی و آخندی پاکستانی این موارد را میدانند و سرشان از این چیزی ها خلاص میشود.
ایجاد دفتر امر به معروف و نهی از منکر دقیقا در وزارت زنان به این معنی است که این گروه جهل عقده نهایت عمیق با زنان دارند. به باور من که زن های این مرز بوم خود شان حق دارند که حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند. آن ها حق دارند برای خود جسورانه مبارزه کنند. مبارزه و حضور بانوان در جامعه برای جهالان حاکم حیثیت قوغ زیر خاکستری را دارند که روزی روشنی آتشش دست و چشم های این جاهلین را خواهد سوخت و کور کرد.
باری در شهر کابل در یکی از نقاط خیرخانه گروه امربهمعروف و نهیازمنکر این سفاکان تاریخ که سه خانم دقیقاً یک کوچه بالاتر از ایشان قرار داشتند دو تا آنها با چادری و یکی آن که نسبتاً بانوی جوانی بود باحجاب سیاهرنگ که ناگهان یکبار رفتند به بسیار بیحرمتی دست خانم حجاب سیاه گرفته با کش و کوب داخل موتر رنجر کردند. وقتی عکسالعمل از خود نشان دادم که یکی از سربازان با سلاح دهشکه که بر پشت رنجر بود اشاره کرد نزدیک نشی که سوراخ سوراخت میکنم.
گفتم آخ این برادر دارد، پدر دارد شاید شوهر داشته باشد چرا شما به یک زن نامحرم دست میزنید؟ باز شما مرد هستید زن باید بیاید دست گیرشان کند. گفتند به شما ربط ندارد خیلی حرف بزنی شما را هم میبریم بعدش حرکت کردند رفتند. این یک نمونه کوچک از بربریت این سفاکان تاریخ است. مردم را در فشار اقتصادی قرار دادند که کسی جرئت انتقاد نداشته باشد.
حکیمی گفته است: “در یک زمان حاکم شهر دستور داد که از فلان ولایت را همه گندمهایش را بزدید. وقتی چنین شد مردم تظاهرات کردند. دولت از گندمها نان بخور نمیر برایشان داد. مردم آرام شدند. وقتی از مردم پرسیدن که گندمهای شما دزدیده شده چرا خاموش شدید؟ گفتند نان ما میرسد دیگر چهکارشان داریم. این است داستان مردم که از حق خودشان میخورند و منت هم برایشان میگذارند و مثل گوسفند هم خاموش هستند”.
هیچوقت چراغ ظلم ظالم تا ابد روشن نیست. اینها خون هزاران فارسیزبان را بهناحق ریختند به جرم اینکه تو زبانت فارسی است حال مهم نیست که هزاره باشد یا تاجیک. دشمنی اینها با فرهنگ و زبان گهربار فارسی است. اینها مهرههای سوخته اجانب هستند که برای تحقق اهداف آنها از هر نوع معاملهی دریغ نمیکنند. فرق نمیکند که آن مسئله خاک باشد یا ناموس که هر دو لازم و ملزم هم دیگر هستند. در آخر یگانه راه برای ایجاد ثبات میان فارسیزبانان کشور یک حلقه بزرگ باید ایجاد شود که همه مثل زنجیر به آن وصل باشند که خوشبختانه این چنین حلقهی وجود دارد (جنبش حق تعیین سرنوشت پارسیزبانان) که یک دریچه امید برای وحدت همه پارسیزبانان برای بقا و تشکیل کشور مستقل پارسیزبانان است.