نوشته: دکتر محمد باختریان

تاریخ استعمار در شبه قاره هند و در امتداد آن استعمار افغانستان و پدید آوردن جغرافیای جعلی بنام افغانستان از نوع استعمار آنگلوساکسونی یعنی نژاد و کشور های انگلیسی تبار است.
امروزه در وجود ناتو انواعی از استعمار اروپایی مانند آنگلاساکسونی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، هالندی و… یکجا جمع شده است، اما رهبری آن در دست کشور های آنگلوساکسونی شامل بریتانیا، امریکا، کانادا، آسترالیا قرار دارد و این‌ها نقش محوری را به رهبری آمریکا در جهت‌دهی سیاست های استعماری آن قرار داده است.
پس از جنگ دوم جهانی و استقلال کشور های هند و پاکستان و به ویژه پس از تجاوز اتحاد جماهیر شوروی بر جغرافیای جعلی بنام افغانستان، آمریکا رهبری سیاست استعماری آنگلوساکسون ها در افغانستان را برعهده داشته است.
در تاریخ سیاست استعماری انگلیس بر افغانستان، آوردن امیرعبدالرحمان خان و حمايت مالی و سیاسی از او در تقویت قوم پشتون و سرکوب اقوام دیگر بوده است.
در کتاب های تاریخی از جمله [افغانستان در مسیر تاریخ نوشته‌ی میر غلام محمد] غبار و [افغانستان در پنچ قرن اخیر نوشته میر محمد صدیق] فرهنگ نوشته اند که وقتی بر سیاست سرکوب هزاره‌ها بر امیر عبدالرحمن خان پس از اعتراض دولت ایران، از سوی انگلیس اعتراض شد. امیر عبدالرحمن گفت که این ها رعیت من هستند و هر کاری ‌که بخواهم با آن ها می‌کنم و کسی حق اعتراض ندارد.
این سیاست در دوحه سوم دوباره زنده شده است. به گونه ای که رئیس هیئت طالبان ذبیح‌ الله مجاهد در نشست دوحه نقض گسترده حقوق بشر و محروم کردن زنان و دختران از تحصیل و اشتغال را «مسائل داخلی افغانستان» خوانده است.
رئیس هیئت طالبان در پاسخ به پرسشی در مورد نقض حقوق بشر و محروم کردن زنان و دختران از تحصیل و اشتغال، ادعا کرد که «مسائل داخلی مربوط به خود افغان‌ها است و ما در تلاشیم برای آنها راه‌ حلی پیدا کنیم‌
به همین گونه او رویکرد شرکت‌ کنندگان در این نشست را مثبت ارزیابی و تاکید کرد که هیچ کشوری خواستار راه‌ حل نظامی نیست.
این بدان معناست که آنگلوساکسون ها سیاست استعماری خود در این جغرافیا را زنده کرده و طالبان نماد امیر عبدالرحمن خان در قرن بیست و یکم هستند و سیاست استعماری آنگلو- افغان/پشتون‌ها را بازنمایی می کنند.
ذبیح‌ الله مجاهد افزود که کشورهای جهان باید با رژیم طالبان تعامل مثبت برقرار کنند، چون این به نفع همه است.
این بدان معناست که آنگلوساکسون ها دست طالبان را در سرکوب زنان و دیگر اقوام باز گذاشته اند و با دالر های فراوان و پشتیبانی نظامی از آن ها حمایت می کنند.
ذبیح‌الله مجاهد همچنین رویکرد شرکت‌ کنندگان در این نشست را مثبت ارزیابی و تاکید کرد که هیچ کشوری خواستار راه‌ حل نظامی نیست.

این سخن ایشان [ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان] تایید کننده آنچه است که ما در بالا بیان کردیم. نتیجه آنکه انتظار پارسی زبانان و تورک زبانان از ناتو برای اینکه بر طالبان فشار وارد کنند تا یک دولت فراگیر را شکل دهند، یک انتظار واهی است، چرا که هیچگاه آنگلوساکسون ها متحدین تاریخی خود را [که افغان‌‌‌ها یا پشتون‌ها] هستند رها نمی کنند و پارسی زبانان و تورک زبانان را بر آنها ترجیح نمی‌دهند.
پارسی زبانان و تورک تباران باید در سیاست داخلی یک راهبرد ائتلافی استراتیژیک را در پیش بگیرند تا علیه پشتون‌ها متحد شوند و در سیاست خارجی در جستجوی ائتلاف با قدرت های ضد آنگلاسلکسونی باشند.
در غیر آن حذف آنها از سیاست افغانستان و برده سازی آنها مانند عصر امیرعبدالرحمان خان و خاندان آل یحیی تداوم خواهد یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *