نگارنده: چیستا .ا

با توجه به عوامل متعدد سیاسی-اجتماعی که  هر لحظه در جهان به وقوع می‌پیوندد و روزانه صدها انسان بیگناه را در سراسر جهان بیرحمانه به کام مرگ می‌کشاند، ظالمانه مورد شکنجه قرار می‌دهد و به ناحق محکوم به انواع خشونت‌های جسمی و روانی می کند، مقوله های حقوق بشری طنز تلخِ مضحکی را می‌نمایند که در حد شعار اند.
بحث مسئله‌ی حقوقی زنان افغانستان و شناخت آپارتاید جنسیتی علیه زنان در افغانستان نیز از این دست مقوله ها است.
بدون شک زنان در محیط جغرافیایی به نام افعانستان در هر بازه زمانی به طرق مختلف انواع شکنجه های خانوادگی و اجتماعی را متحمل شده اند، در حدی که چنین خشونت ها را جریان لازمی زندگی پنداشته اند و روند خشونت‌های اجتماعی خانوادگی را پدیده ای طبیعی و جزء امور تقدیر شده زنان فرض کرده اند.
در آستانه قرن بیست‌ویک با ایجاد دولت جمهوری که در عین ناکارآمدی ها و سهل‌انگاری ها روکشی از دموکراسی را با خود داشت، سبب گردید که تعداد زیادی از زنان افغانستان با روند حق‌دهی و حق‌خواهی آشنا شوند و به این روند بپیوندند و تا حدودی از حقوق ابتدایی خویش نیز بهره‌مند گردند؛ حقوقی که کرامت انسانی زنان این خطه را رعایت کند و زمینه حضور سالم اجتماعی را برای زنان فراهم نماید.

اما دوباره پس از بیست سال با سقوط دولت جمهوری، ارزش های مدنی که بیشتر در راستای حقوق زنان و دست آوردهای اجتماعی زنان بود، سقوط کرد و درهم شکست. و حال که به مدت سه سال از تسلط نظام افراط‌گرا می‌گذرد، هر از گاهی زنان افغانستان در داخل و خارج کشور در پیوند به حق‌خواهی های اجتماعی به ویژه حق مسلم آموزش و پرورش تظاهراتی برپا می کنند و بیانیه هایی صادر می‌نمایند، آخرین دوره حق‌خواهی زنان تشکیل گردهمایی پر طم‌طراق آلبانیا بود؛ در این گردهمایی تعدادی از زنانی حضور داشتند که در دوران جمهوریت از امتیازهای بهتر اجتماعی برخوردار بودند، چالش ها و مشکلات زنانِ قشر پایین جامعه را کمتر درک می‌کردند و با استفاده از شهرت اجتماعی و تسلط بر زبان انگلیسی با نهادهای خارجی و انجوهایی امدادی همکاری کرده، مساعدت های این موسسات را به میل خویش سازماندهی می‌کردند و حال از یُمن سقوط نظام جمهوری در کشورهای امن غربی پناهنده شدند، و همایش سه روزه یی را از طرف “زنان برای افغانستان” با مدیریت فوزیه کوفی در آلبانیا دایر کردند.

بحث های عمده آن همایش به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی علیه زنان، فشار جامعه جهانی بر نظام فعلی، حضور زنان در مذاکرات با نظام حاکم بر افغانستان، حضور دوباره زنان در مشاغل اجتماعی، باز گشایی مکتب ها، دانشگاه ها و نهاد های آموزشی به روی دختران بازمانده از تعلیم و آموزش و مهم‌تر اینکه جامعه جهانی کمک ها و مساعدت های بلاعوض خویش را به زنان برگزار کننده همایش تفویض کنند، تا این ها کمک های بلاعوض جامعه جهانی را به زنان مستحق داخل کشور وسیله شوند!!!

طرح مسئله این است که چنین گردهمایی ها به چه منظور است و چه پیامدی دارد؟
آیا گرهی از مشکلات زنان داخل کشور می‌گشاید؟
آیا با به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی علیه زنان، حقوق زنان داخل کشور به آنها اعاده می‌گردد؟
آیا درب مراکز و نهادهای آموزشی باز می‌شوند؟
آیا محکوم کردن عملکرد نظام فعلی در قبال زنان توسط جامعه جهانی، دردی را دوا می‌کند؟
آیا زنانی که به اجبار از وظایف شان برکنار شده اند و ماهانه معاش ناچیز سه هزار و نهصد افغانی دریافت می‌کنند، از کمک های بلاعوض جامعه جهانی مستفید می‌گردند؟

به همین ترتیب ده‌ها پرسش دیگری که چنین همایش های نمایشی قادر به پاسخگویی نیستند. زیرا از این دست جلسه ها و گردهمایی ها بارها و بارها در دوران جمهوریت مردود شدند و حتی سقوط جمهوریت را وسیله شدند.

پس امید داشتن به چنین گردهمایی ها خواب و خیالی بیش نخواهد بود، زیرا بیشتر کسانی که این همایش را برگزار کردند و در آن اشتراک نمودند، همان های هستند که در گفتگو های واگذاری کشور به گروه افراط‌گرا سهم داشتند، نظام فعلی را به نوعی سپید نمایی می‌کنند، کمک های فعلی به نظام حاکم را بسنده نمی دانند و مدعی اند که این کمک ها به مستحقین می رسد و در دوران جمهوریت سال ها با انجوهای مدد رسان همکار بوده اند و فعلاً دوباره آستین بالا زده اند که باز هم به نام زن افعانستانی کشکول گدایی را پُر سازند، اما امروزه چیزی که مبرهن گردیده این است که جامعه جهانی هم به ماهیت تعدادی پی‌برده و مسیر گذشته را دوباره طی نخواهد کرد، چون آنها نیز متوجه شده اند که زنان داخل افعانستان از این برنامه ها و کمک های جهانی منفعتی نخواهند برد.

بنابراین خوب است که ما هم دیگر دنباله‌رو نباشیم و طومار همایش های نمایشی را بپیچیم و حل معضل فعلی را در مسیر دیگری جستجو کنیم..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *