نگارنده: احمد رشاد میرزاده
مقدمه
برای سالها، تلاشهایی صورت گرفت تا تحت عنوان «وحدت ملی»، اقوام مختلف افغانستان تحت یک پرچم واحد به زیست مشترک ادامه دهند. این وحدت، اما بیشتر از آنکه مبتنی بر عدالت، مساوات، و شهروندمداری باشد، به ابزاری برای سرکوب هویت و مطالبات اقوام پارسیزبان و متحدان ترکزبانشان بدل شد. در این روند، ارزشها، نمادها، نهادها و حتی زبان اقوام غیرپشتون/افغان قربانی خواستههای یک گروه خاص گردید و جعلیات تاریخی جای حقیقت را گرفت.
چرا شکست خوردیم؟
بخشی از شکستها و وضعیت کنونی نتیجهی بیبرنامگی و سهلانگاری درونی ماست. ما به امید حفظ انسجام ملی، چشم بر بسیاری از خیانتها بستیم. معاملهگران محلی و تکیهداران منافع شخصی، هویت ما را در برابر پروژهی «افغانسازی» به حراج گذاشتند. در حالی که فرزندان پارسیزبان در دام ایدئولوژی «افغانیت»، آغشته به ابزار دینی «اسلام سیاسی افغانیت»، گرفتار ماندند، پشتونها/افغانها با استفاده از زبان پشتو، هویت قومی و سیاسی خود را تحکیم بخشیدند و قدرت را در انحصار خویش حفظ کردند.
جعل، تحمیل و بحران هویت
فرایند سیستماتیک تحریف هویت، از تغییر نام زبان پارسی به «دری» آغاز شد؛ تلاشی برای جدا ساختن ما از جهان بزرگ پارسیزبان، تقلیل جایگاه فرهنگی و سیاسیمان، و قرار دادن ما در تقابل با کشورهای همزبان. در طی چند دهه، نسلکشی و سرکوب سیاسی علیه تاجیکها، هزارهها و سایر اقوام متحد، با هدف جلوگیری از انتقال قدرت به غیرپشتونها/افغانها، بهطور مکرر صورت گرفتهاست.
سؤال اینجاست: آیا این واقعیتها برای نخبگان سیاسی و فرهنگی ما ناشناخته بوده؟ قطعاً نه. آنها دیده و شنیدهاند، اما در برابر حفظ منافع شخصی، روابط خانوادگی، یا جایگاههای ساختگی خود، به بازی در زمین دیگران ادامه دادهاند.
ظهور پارسیسم بهعنوان ایدئولوژی مقابله
در چنین شرایطی، تنها راه برونرفت از بحران هویتی و سیاسی موجود، بازسازی یک ایدئولوژی منسجم است که بر محور زبان، تاریخ، فرهنگ و منافع مشترک اقوام غیرپشتون/افغان استوار باشد. از دل همین ضرورت، «پارسیسم» بهعنوان یک ایدئولوژی سیاسی شکل گرفته است.
پارسیسم یک جنبش فکری و هویتی است که بر این اصل استوار است:
در برابر هژمونی، باید هژمونی داشت؛ در برابر ایدئولوژی مسلط، باید ایدئولوژی جایگزین و مقاوم داشت.
این اندیشه، بر زبان پارسی بهعنوان نماد هویت سیاسی و فرهنگی غیرپشتونها/افغانها تکیه دارد. پارسیسم تلاشی است برای بیدارسازی سیاسی، تحکیم همبستگی اقوام متحد، و بازگشت آگاهانه به تمدن بزرگ پارسی. این جنبش، خواهان قطع وابستگی از ساختارهای تحمیلی و جعلی است که تحت نام «افغانستان» و با توسل به «افغانبودن»، بر دیگران تحمیل شدهاست.
چشمانداز آینده
ما باید زبان و فرهنگ پارسی را از دریای زندهی تمدنی بیرون بکشیم، آن را با همپیمانان خود تقسیم کنیم، و از آن بهعنوان ابزار سیاسی و اجتماعی در جهت تعیین سرنوشت مستقل بهره ببریم. باید بهجای ناله، برنامه داشته باشیم؛ بهجای تفرقه، اتحاد؛ و بهجای تسلیم، مبارزه برای احقاق حق تاریخی و طبیعی خود.
در این راستا، از همهی پارسیزبانان و اقوام متحد دعوت میکنیم تا در حول محور پارسیسم گرد هم آیند؛ هویت، قدرت، و سرنوشت خود را در دستان خود بگیرند و راهی تازه برای آیندهای مستقل، عادلانه و انسانی ترسیم کنند.
ادامه دارد…