دسته: داستان

یتیم: بخش چهارم

بنام خداوند! نویسنده: میر احمد لومانی روزها، هفته‌ها، ماه‌ها، و سال‌ها هی همین‌طوری داشت سپری می‌گردید، من بودم و خواهر کوچولویم و مادرم… مادر، کم‌کم برای خود آشیانه‌ی دست‌وپا کرده…

یتیم

بخش سوم نگارنده: میر احمد لومانی هنوز شش ماهی از تولدم سپری نگردیده بوده که شفیقه خانم نامادری‌ام را نیز خداوند پسری برایش اعطا می‌نماید. پسر وی را نقیب نام…

یتیم

قسمت دوم نویسنده: میراحمد لومانی در این دیار از قدیم‌ها هر گاه صدای نوزادی به اندرون خانه پیچیده و طفلی به‌مجرد تولد شدنش، ریه‌هایش را از هوا پر نموده و…

یتیم!

نوشته میر احمد لومانی داستان قسمت اول بنام خداوند! ارغندآب، سرکش و کف الود سر به صخره‌ها کوبیده و از میان درّه‌های پرپیچ وخم و کوه‌های سر به‌فلک کشیده بدون…