نویسنده: علیرضا موحدی

کشت کوکنار و تولید مواد مخدر در اسلام حرام است. چیزی که رهبری طالبان و ملاهای بی دین این گروه بر آن تاکید دارند. اما این گروه در تمام طول عمر نامشروع خود از تولید کنندگان و حامیان تولید و قاچاق مواد مخدر بوده است. اکنون چه شده است که کشت آنرا حرام اعلام کرده است. آیا تولید مواد مخدر همیشه و در همه‌جا حرام است؟ مسلما جواب این سوال بلی است. اما چرا زمانی که طالبان نیاز به پول داشتند، بر طبل انجام این فعل حرام می کوبیدند و این کار حرام را با شدت هرچه تمام در مناطق جنوبی و شرقی حلال اعلام کرده و برای حفظ آن حتی بارها درگیر شدند؟ بنظر می رسد که حلال و حرام از نظر این ملاهای بی دین بستگی به وضعیت اقتصادی و منافع آنان دارد و نه چیز دیگر؟ انچه اکنون در بدخشان اتفاق افتاده است بسیار جالب و قابل تامل است. هر چند طالبان این بار از طریق افراد فریب خورده دیگر اقوام و تبانی با ریس جمهور وطن فروش (بی شرف غنی) توانست بر تمامی خاک کشور مسلط شود ولی پس از مدتی متوجه شد که طالبان غیر پشتون در صدد تقویت منابع مالی و اقتصادی خود از طریق کشت و قاچاق مواد مخدر هستند. هرچند در ظاهر شعار طالبان برابری بین تمام افراد این گروه است اما در عمل آنها نشان داده اند که قومیت و نژاد برای آنها بمراتب بالاتر از دین و مذهب و تعلقات سازمانی است. لذا رهبری این گروه مزدور که همگی از یک قوم است با استفاده از ابزار دینی (حرام خواندن کشت مواد مخدر) در صدد جلوگیری از دستیابی طالبان سایر اقوام به منابع مالی مبتنی بر مواد مخدر و استقلالیت آنها از کمکهای حکومت مرکزی این گروه است. اما این تنها بخشی از این اعتراضات است. حالا این سوال پیش می آید که دلیل اصلی اعتراضات گسترده‌ در بدخشان چیست؟ در واقع آنچه باعث خشم مردم در بدخشان شده است بنیاد بسیاری از بحران‌های یک قرن اخیر در جغرافیایی به نام افغانستان بوده و در دهه های اخیر نیز به عنوان مهم‌ترین دلیل درگیری ها و نزاع های این سرزمین بشمار می رود. تمامی حکومت های قبلی و فعلی فقط یک معیار یا ایدئولوژی برای حکومتداری خود داشته اند و آن عبارت است از: برتری طلبی قومی و قبیلوی افغانها بر سایر اقوام ساکن این کشور. حتی زمانیکه ایدئولوژی‌ چپِ (برابری انسان‌ها) در جغرافیایی بنام افغانستان شکل گرفت، بعد مدتی بسرعت جای خود را به افکار قبیلوی بدل نموده و تمامی مناسبات سازمانی در ساختارهای گروهای چپ بر محوریت قوم و قبیله تغییر شکل داد. پشتونها احساس کردند که اگر روی شعار برابری بیش از این تاکید کنند، بزودی از محور قدرت دور خواهند شد و جای آنها را افراد نخبه سایر اقوام خواهد گرفت.
این مساله حتی در دوران مجاهدین که همواره دم از اسلام و احکام عادلانه آن می زدند نیز بشدت جریان پیدا کرد. پشتونها وقتی دیدند که از قدرت دور شده اند، بسمت تشکیل گروه طالبان حرکت کردند. آنها تلاش کردند با ابزار تکفیر، سایر گروههای مسلح غیر پشتون را از قدرت کنار بزنند و بخاطر تفرقه شدیدی که میان این گروها وجود داشت، موفق هم شدند.
در دوران جمهوریت نیز این مساله بشدت جریان داشت و باوجود دموکراتیک بودن عناوین ساختارهای حکومت، پشتونها متوجه شدند که دیگر نمی توانند از طریق دموکراتیک تمامی قدرت را در اختیار داشته باشند، لذا با تقلب و تضعیف تمامی نهادهای قانونی در صدد مقابله با دیگران برآمدند که نتیجه آن فاصله گرفتن هر چه بیشتر مردم از حکومت شد.
بنظر می رسد اکنون که طالبان مجددا به قدرت رسیده اند دوباره روی محوریت قوم و زبان پشتون تاکید دارند و می خواهند که دوباره روی اهداف گذشتگان شان متمرکز شوند و اینبار نه تنها قدرت را بصورت کامل در اختیار داشته باشند بلکه از لحاظ جغرافیایی نیز سایر اقوام را از مناطق اصلی شان کوچ دهند. این است که پس از مدت کوتاهی تمامی خادمین خود از سایر اقوام که فداکارانه در رکاب شان بودند را نیز حتی از پستهای محلی برکنار کرده اند. طالبان حتی به این هم اکتفا نکرده و سربازان اقوام غیر پشتون را خلع سلاح کرده و بجای آنان از سربازان پشتون استفاده و در ادامه اقدام به تحقیر و هتک حرمت مردم کردند. تمامی این موارد مردم بدخشان و سایر ولایات را به تنگ آورده است. بنظر می رسد اعتراضات مردم بدخشان نقطه آغاز خودآگاهی غیر پشتون ها از گذشته شکوهمند شان و اینکه چرا به چنین وضعیتی گرفتار شده اند، می باشد. مردم بدخشان فریاد حق تعیین سرنوشت خود را سر داده اند که همانا آغاز فروپاشی و شکست ساختار ظالمانه قبیله خواهد بود.
همان‌گونه که در سایر نقاط دنیا مرسوم است، سیاستهای قومی و قبیلوی حاصلی جز تباهی و ویرانی نداشته است. اکنون لازم است تا فارسی زبانان و اقوام غیر پشتون به این فکر کنند که آنان باید حق تعیین سرنوشت خویش را خود در دست گیرند و دیگر به طالبان و همفکران آنها اجازه ندهند که همانند پیشینیان شان در صدد حذف آنان باشند.

 

2 thoughts on “تحلیلی بر اعتراضات مردم بدخشان”
  1. فساد برانگیز ترین حکومت در روی کره زمین به روایت من طالبان هستند؛ آن ها متاسفانه در جهالتی که به سر می‌برند حتا فرق کفر و اسلام و ادیان را نکرده اند تاکنون
    به باور آنها کشت مواد مخدر سود بیشتر به کشور می‌رسد و باعث تضعیف شدن کفار می‌شود که این باور به کلی اشتباه است
    اولا کدام کفار؟ ما ادیان مختلف داریم اما کافر مطلقی وجود ندارد (اگر وجود هم داشته باشد اندک و پراکنده )… و ضمنا در جوامع غربی که آن ها می‌خواهند مردم را ضعیف کنند امروزه در همین جوامع بیشترین نفوس را مسلمانان و خصوصا جوانان افغانستانی دارند ، اینجا کی ضعیف می‌شود مسلمانان یا غیر مسلمانان؟
    ما در اسلام هم دو نوع روایت داریم
    1 مواد مخدر کاشت شود جهت تداوی مریضان و روِغنی که از آن گرفته می‌شود
    2 کشت مواد مخدر در هر حالتی حرام مطلق است
    اگر معقولانه فکر کنیم چرا پیامبر برای ضعیف شدن کفار ازین روش کار نگرفت؟
    بیشترین آسیب را متاسفانه امروز مردم خودمان می‌بینند.
    در آمد زایی طالبان می‌تواند از راه علم و دانش باشد نه از راه مواد خام و حرام ، این گروه فاسد و بی ریشه جز تبهکاری و ظلم چیزی به این سرزمین نیاوردند.
    من اگر امروز درس نخوانم و فردا برادرم معتاد باشد : من چه خواهم کرد و برادرم چه خواهد شد؟
    سرزمین من نژاد اصیل و اصلیت تاریخی دارد
    این گروه ظالم نباشند تا من بجای مواد مخدر گل بکارم و آنجا را بهشت بسازم .

    1. درود بر شما خواننده عزیز.
      نخست سپاسگزارم که مطالب این ویبسایت را میخوانید و به دوستان تان معرفی میکنید.
      با تبصره شما موافقم. ولی همانظور که نویسنده اشاره کرده است طالبان از موضوع کشت کوکنار استفاده ابزاری میکنند.
      در حالیکه پایگاه های اصلی طالبان در جنوب افغانستان شاهراه کشت و قاچاق مواد مخدر است و فرماندهان طالبان هم بزرگترین چاقاقبران مواد مخدر در منطقه، با این اوصاف می آیند و بالای اقوام غیر پشتون فشار می آورند و عملا تبعیض قومی را بنام مبارزه با مواد مخدر دامن میزنند.

پاسخ دادن به Aqela.kabiri لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *